ضربه مدیرعامل سابق سرخ‌ها به پرسپولیس بزرگ‌تر از همه دردسرهای مالی و قراردادهای بد و کت‌وشلوار و پیراهن و جوراب بود.

پرسپولیس

همشهری‌آنلاین - بهروز رسایلی

این روزها هواداران پرسپولیس فضایی را تجربه می‌کنند که سال‌ها با آن بیگانه شده بودند؛ دودستگی. این اختلاف‌نظر عمیق، تا به حال بارها در تاریخ پرسپولیس تکرار شده و هر نوبت هم لطمات زیادی به این تیم زده است. یک نمونه روشن آن، دوران‌گذار سرخ‌ها از علی پروین در نیمه اول دهه ۸۰ بود؛ عده‌ای روی مدرن‌سازی اصرار داشتند و برخی همچنان ورد زبان‌شان «سلطان، سلطان» بود. آن کشمکش کلی به پرسپولیس ضربه زد و مثلا بخت قهرمانی در لیگ سوم را از تیم پرستاره وینکو بگوویچ گرفت. بعدها در دوران سرمربیگری علی دایی هم همین بساط تکرار شد و البته نمونه‌های بیشتری هم در دسترس است. در سال‌های اخیر اما قرمزها از این فضا عبور کردند. برانکو ایوانکوویچ شبیه یک نخ تسبیح بود که همه را گردهم جمع کرد. هم توانایی داشت و هم کاریزما؛ در نتیجه گزاره «هر چی برانکو بگه» بین هواداران پرتکرار شد و جا افتاد. البته طبیعتا اعتراضاتی هم بود؛ مثلا به بازی نکردن امثال محسن مسلمان و رامین رضاییان یا بازی کردن محسن ربیع‌خواه. اینها اما فقط «اعتراض» بود و هرگز تبدیل به رفتارهای رادیکال نمی‌شد. شما هیچ‌وقت نمی‌دیدید عصبانی‌ترین هوادار پرسپولیس بابت بازی نکردن مسلمان، خواهان جدایی برانکو باشد. همه این مقدمات را چیدیم که بگوییم آن اتحاد که عامل موفقیت‌های چشمگیر و فراوانی هم بود، حالا کمرنگ شده است. امروز هواداران پرسپولیس در مورد یحیی گل‌محمدی و برخی تصمیمات او دو دیدگاه کاملا متنافر دارند؛ گروهی بر طبل حمایت بی‌چون و چرا از سرمربی تیم می‌کوبند و همزمان عده‌ای هشتگ «اخراج یحیی» را ترند توییتر می‌کنند. مخاطب عادی به وضوح در مصادیقی مثل ادامه همکاری با رامین رضاییان یا جلال حسینی متوجه این دودستگی می‌شود؛ انشقاقی که برای تیم «سم خالص» است.

چه فرقی می‌کند حق با کیست؟

یحیی گل‌محمدی مثل هر آدم دیگری نقاط قوت و ضعف خودش را دارد، گاهی درست تصمیم می‌گیرد و گاهی به خطا می‌رود. در مورد اینکه انتقادهای تند فعلی چقدر عادلانه است در جای دیگری باید بحث کرد. نکته مهم‌تر اما به خطر افتادن گوهر اتحاد و یکرنگی است؛ اینکه چطور متحدترین هواداران این سالیان فوتبال ایران که بعد از شکست در داربی لیگ شانزدهم، ۹۰ هزار نفری به تماشای دیدار با سپاهان رفتند و به تیم بازنده سرسلامتی دادند، حالا تبدیل شده‌اند به جماعتی که نایب‌قهرمان لیگ را زیر رگبار انتقاد گرفته‌اند. پرسش اصلی این است که آن پرسپولیس، چطور تبدیل به چنین تیمی شد؟ طبعا یحیی و شرکا هم اشتباهاتی داشته‌اند، اما نخستین نفری که سنگ این بنای کج را گذاشت، فرد دیگری بود. از محمدحسن انصاری‌فرد حرف می‌زنیم؛ مدیری که به همه یاد داد می‌شود مربی برنده را کشت و بر خونش پایکوبی کرد.

بزرگ‌ترین ضربه محمدحسن

در مورد خسارات تحمیل‌شده از سوی محمدحسن انصاری‌فرد به باشگاه پرسپولیس، بسیار نوشته‌اند و نوشته‌ایم. هزاران کاغذ سیاه شده، بی‌آنکه آقای مدیر خودش را موظف به یک جمله پاسخگویی بداند. حتی مرور تیتروار لطمات او هم حوصله سربر شده است؛ از داستان غرامت کالدرون تا استوکس و اوساگونا و قرارداد سه‌ساله با رادوشوویچ و خرید کت و شلوار و جوراب شخصی به‌حساب باشگاه. همه اینها را اما بگذارید کنار؛ بزرگ‌ترین لطمه‌ای که محمدحسن به پرسپولیس زد، دونیم کردن هواداران بود. او گابریل کالدرون را در شرایطی که بهترین نتایج ممکن را گرفته بود کنار گذاشت و یحیی گل‌محمدی را با هزینه مادی و معنوی بسیار هنگفت جانشین مرد آرژانتینی کرد. طبیعی بود که گروهی با این جابه‌جایی پرخرج و غیرضروری مخالف باشند. کالدرون می‌توانست بماند و دوره‌اش را بگذراند، بعد هم هر زمان نیاز فنی به‌وجود آمد، یحیی به‌صورت مربی آزاد جانشین او شود. انصاری‌فرد اما کار دیگری کرد و بدتر اینکه آدم‌های منتسب به او در فضای مجازی عرصه را بر منتقدان تنگ کردند. هر که دیدگاهی متفاوت داشت، به‌شدت نقره‌داغ می‌شد و هزار جور انگ نامربوط می‌خورد. دوگانگی امروز هواداران، ریشه در همان رویکرد مسموم دارد. شاید یحیی با همه اشتباهاتش سزاوار برخی برخوردهای تند کنونی نباشد، اما انصاری‌فرد به همه یاد داد، می‌شود مربی موفقی را که هفت برد پیاپی آورده، تیم را قهرمان نیم‌فصل کرده، به نیمه‌نهایی حذفی رسانده و داربی را هم برده با «تحقیر» کنار گذاشت، بنابراین تکلیف گل‌محمدی شکت‌خورده فعلی مشخص است. محمدحسن بد بدعتی در پرسپولیس به جا گذاشت و شاید این داستان حالا حالاها تمام نشود.

کد خبر 681539
منبع: همشهری آنلاین

برچسب‌ها

پر بیننده‌ترین اخبار فوتبال ايران

دیدگاه خوانندگان امروز

پر بیننده‌ترین خبر امروز

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha